در منطق، اصل امتناع تناقض یا اصل عدم تناقض (به انگلیسی: Law of noncontradiction) بیان میکند که گزارههای متناقض نمیتوانند همزمان و به یک معنا، صادق باشند، یعنی از دو گزارهٔ «الف، ب است» و «الف، ب نیست»، فقط یکی میتواند صادق باشد. ارسطو معتقد بود اگر اصل عدم تناقض نباشد، ما هیچچیز را نمیتوانیم بدانیم.
پل استراترن در مقاله خود می گوید لایبنیتس به سه گونه حقیقت ایمان داشت نخست گزاره های تعریفی مانند حقایقی که میشود آنها را با تعریف فروکاست مثلاً تعریف اقلیدس از زاویه تند زاویهای که کمتر از قائمه باشد دوم گزاره های این همانی از آن گونه که در ریاضیات یافت می شود سنخ سوم حقیقت عبارت بود از گزاره های تجربی که میشود آنها را از تجربه به دست آورد مثلاً رودخانه تیمز از لندن می گذرد این یک حقیقت ضروری نیست بلکه امکانی است. اما یک ناقد تیزبین مانند او یادآور شد که همه حقایق در این سه مقوله جای نمی گیرند از آن میان می توان از اصول موضوعه ریاضیات یاد کرد مثلاً اصول موضوعه قبلی دوست را در نظر بگیرید کل بزرگتر از جز است و دو چیز مساوی با یک چیز با یکدیگر برابرند این گفته ها ممکن است بدیهی به نظر برسند اما به بیان دقیق هیچ یک از این دو نه تعریف است نه گزاره اینهمانی بلکه طوری توانستند بین این دو قرار گیرند لاینیتس میخواست به این اذعان کند که این اصول موضوعه اگر اینگونه پیش برود باید پذیرفته شوند روشی که برای اثبات این گونه اصول موضوعه را پیشنهاد کرد و به این وسیله اصل امتناع تناقض را پیشنهاد کرد او بران بود که اینگونه حقایق در واقع به دلیل ضرورت منطقی که دارند اعتقاد به خلاف آنها به تناقض میانجامد. اصل امتناع تناقض بنیاد ریاضیات است و هر آنچه را که از این حیث منطقی ممکن است بگذرد فقط چیزی ممکن و منطقی است به معنی فعل نمی تواند باشد برای توزیع آن چه به فلفل است اصل دومی نیز لازم است علم به جای اینکه صرفاً از تناقض اجتناب کند نیازمند دلیل کافی است تا امری رخ دهد و اعتقاد داشت هیچ چیز در جهان رخ نمی دهد مگر اینکه دلیل کافی برای چنین موضوعی و به این گونه وجود داشته باشد از این اصل برای اثبات وجود خدا و نیز بسیاری وجوه متافیزیکی و ایزد شناختی دیگر بهره برد که با مسیحیت زمانه او وفق داشت
چون ادعای متعهد له مبنی بر انجام کاری است که نباید انجام می شده است خلاف اصل عدم است پس اوست که باید نقض عهد را اثبات نماید و ثابت کند که عملی که نباید انجام می شده است انجام گردیده است.
اگر موضوع تعهد نقل و انتقال یک مال باشد بار اثبات وفای عهد بر عهده متعهد(طرف اول تعهد وکیل،پزشک یا متصدی یا کارمند) است.
اگر موضوع تعهد انجام یک عمل باشد خود به دو دسته تقسیم می شود:
1-تعهد به وسیله: بار اثبات نقض تعهد بر عهده متعهدله(طرف دوم تعهد،موکل،بیمار یا ارباب رجوع) است.
2-تعهد به نتیجه: بار اثبات تعهد برعهده متعهد(طرف اول تعهد وکیل،پزشک یا متصدی یا کارمند) است.
مبدا محاسبه تاخیر تادیه وجه رایج: درخصوص تاریخی که می توان خسارت تاخیر تادیه را دریافت کرد اختلاف نظر است:
صاحب نظران آیین دادرسی مدنی و رویه قضایی مبدا محاسبه خسارت تاخیر تادیه را روز مطالبه طلب می دانند در واقع روز مطالبه را هم شرط گرفتن طلب می دانند و هم مبدا محاسبه خسارت تاخیر تادیه.
صاحب نظران حقوق مدنی روز مطالبه را شرط گرفتن طلب می دانند و روز سررسید را مبدا خسارت تاخیر می دانند.
اولا: فقط در تعهدات عندالمطالبه منوط به درخواست متعهدله است و در تعهدات حال یا موجل باید حسب مورد تعهد را سر موعد یا فورا انجام دهد.
ثانیا : در تعهداتی که موضوع آن ها وجه نقد است متعهدله باید انجام تعهد را درخواست نموده باشد و درصورتی که خسارت نقض تعهد پرداخته می شود که هم موعد رسیده باشد و هم متعهد له انجام تعهد را درخواست نموده باشد.
اگر تعهد قراردادی به صورت مطلق انشاء شده باشد اصل را بر حال بودن تعهد می گذاریم چون اصل عدم اقتضای حال بودن دین و عدم اجل را دارد.